۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

اخرین کلمات


آخرين کلمات يک الکتريسين :
خوب حالا روشنش کن...


آخرين کلمات يک انسان عصر حجر :
فکر ميکنی توی اين غار چيه؟


آخرين کلمات يک بندباز :
نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...


آخرين کلمات يک بيمار :
مطمئنيد که اين آمپول بي خطره؟


آخرين کلمات يک پزشک :
راستش تشخيص اوليه ام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...


آخرين کلمات يک پليس :
شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...


آخرين کلمات يک جلاد :
ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد...


آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون :
اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...


آخرين کلمات يک چترباز :
پس چترم کو؟


آخرين کلمات يک خبرنگار :
بله، سيل داره به طرفمون مياد...


آخرين کلمات يک خلبان :
ببينم چرخها باز شدند يا نه؟


آخرين کلمات يک خونآشام :
نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه!


آخرين کلمات يک داور فوتبال :
نخير آفسايد نبود!


آخرين کلمات يک دربان :
مگه از روی نعش من رد بشی...


آخرين کلمات يک دوچرخه سوار :
نخير تقدم با منه!


آخرين کلمات يک ديوانه :
من يه پرنده ام!


آخرين کلمات يک شکارچی :
مامانت کجاست کوچولو؟...


آخرين کلمات يک غواص :
نه اين طرفها کوسه وجود نداره...


آخرين کلمات يک فضانورد :
برای يک ربع ديگه هوا دارم...


آخرين کلمات يک قصاب :
اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...


آخرين کلمات يک قهرمان :
کمک نميخوام، همه اش سه نفرند...


آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی :
قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!


آخرين کلمات يک کامپيوتر :
هاردديسک پاک شده است...


آخرين کلمات يک گروگان :
من که ميدونم تو عرضه ی شليک کردن نداری...


آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه :
اين آزمايش کاملاً بي خطره...


آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب:
اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه...


آخرين کلمات يک معلم رانندگی :
نگه دار! چراغ قرمزه!


آخرين کلمات يک ملوان:
من چه مي دونستم که بايد شنا بلد باشم؟


آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی:
من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...


آخرين کلمات يک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک :
گفتی تا چند بشمرم؟

هیچ نظری موجود نیست: